تو این شبهایی که هرکس یه مشکلی داره یه خواهش ازتون دارم
چشماتونو ببندید یه چیزی میخوام بگم
.
.
.
چشمهای اون وسطیه بازه…نمیگم
اینقد از اینایی که میگن ” شما هر وقت امر بفرمابین، ما پا در رکاب شماییم” بدم میاد که نگو !
اینا رسما ما رو اسب فرض کردن که میخوان پاشونو بکنن تو رکابمون !
مایک مدتی بود که از درد گوش مینالید. پس این درد آنقدر به او فشار آورد تا روانه پزشک شد. پزشک با بازدید از گوش او متعجب شد زیرا یک حشره را که داخل گوش مایک گیر افتاده بود را پیدا کرد. صحنه ای ترسناک و چندش آور.
پس از چند دقیقه پرنده شروع به نفس کشیدن کرد؛ مرد برزیلی که از دیدن این صحنه خیلی خوشحال شده بود، قبل از اینکه پرنده را آزاد کند با سشوار بدن آن را خشک و سپس آزادش کرد.
